خداشناسی
سرآغاز دین معرفت او است،و کمال معرفتش تصدیق ذات او،و کمال تصدیق ذاتش توحید و شهادت بر یگانگى او است
و کمال توحید و شهادت بر یگانگیش اخلاص است،و کمال اخلاصش آن است که وى را از صفات ممکنات پیراسته دارند،
چه اینکه هر صفتى گواهى مى دهد که غیر از صفت موصوف است و هر موصوفى شهادت مى دهد که غیر از صفت است، آنکس که خداى را(به صفات ممکنات)توصیف کند وى را به چیزى مقرون دانسته
و آن کس که وى را مقرون به چیزى قرار دهد،تعدد در ذات او قائل شده،و هر کس تعدد در ذات او قائل شود،اجزائى براى او تصور کرده،و هر کس اجزائى براى او قائل شود وى را نشناخته است.
و کسى که او را نشناسد،به سوى او اشاره مى کند،و هر کس به سویش اشاره کند،برایش حدى تعیین کرده،و آن که او را محدود بداند،وى را به شمارش آورده،
و آن کسکه بگوید خدا در کجا است؟ وى را در ضمن چیزى تصور کرده،و هر کس بپرسد بر روى چه قرار دارد؟ جائى را از او خالى دانسته همواره بوده است و از چیزى به وجود نیامده،
و وجودى است که سابقه عدم براى او نیست،با همه چیز هست اما نه اینکه قرین آن باشد،و مغایر با همه چیز است، اما نه اینکه از آن بیگانه و جدا باشد
انجام دهنده است،اما نه به آن معنى که حرکات و ابزارى داشته باشد،بینا است حتى در آن زمانى که موجودقابل رؤیتى وجود نداشت،تنها است زیرا کسى وجود نداشته تا به او انس گیرد،و از فقدانش ترسان و ناراحت شود.